نگاهی به مستند سرپتیها ساخته کیوان مهرگان ؛ بغض در گلو مانده تاریخ
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۶۸۸۹۸
آرش میرباقری (منتقد سینما) - تماشای آثاری چون سَرپَتیها پیش از هر چیز، یادآور اهمیت تاریخ است. اینکه هر از گاهی به خودمان نهیب بزنیم تا متوجه شویم چقدر از تاریخ کشورمان آگاهی و شناخت داریم. از این جهت تلاشهای کارگردانهایی نظیر کیوان مهرگان ستودنی است. چرا که فقدان چنین آثاری به شدت حس میشود.
در سینما که تقریبا هیچ فیلم تاریخی ساخته نمیشود و تلویزیون هم که هر از گاهی به سراغ آثار تاریخی میرود، غالبا به دلیل کیفیت پایین و جانبداری در روایتْ با اقبال آنچنانی از سوی مخاطبان همراه نمیشود که اتفاقا همین عنصر «بیطرفی» بدل به یکی از مهمترین نقاط قوت مستند سرپتیها گشته.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کیوان مهرگان علیرغم تعلقخاطری که به زادگاهش دارد، در طرح موضوع «نقش کرمانشاه در انقلاب مشروطه» آنچه که در منابع تاریخی ذکر شده را بازخوانی میکند، به دور از هرگونه اغراق و زیادهگویی.
مهرگان برای این اثر از فرم بصری و روایی پیچیدهای استفاده نکرده. به شکلی که شروع اثر لحنی سرخوشانه دارد و هرچه جلوتر میرود رفتهرفته به تلخی میگراید که کاملا در راستای پایانبندی متاثرکننده آن است. جذابیت و گیرایی اثر مرهون چند عامل است: نخست موسیقی شاد و گفتار متن محاوره در همان ابتدای فیلم که در عمل صمیمیتی را میان مخاطب و اثر شکل میدهد.
دوم کارگردانی که خود در نقش راوی ظاهر میشود و در فصلهایی، خود راوی هم در مقابل دوربین حضور مییابد. مهرگان با این رویکرد، دیواری که همواره میان راوی و مخاطب است را برمیدارد که نتیجهاش روبرو شدن بیواسطه مخاطب با اثر است و خود را در متن اثر حس میکند.
سومین عامل ریتم درست سرپتیهاست که موجب خستگی و ملال نمیشود. مشخصا هر آنچهکه ارتباط مستقیم به پرسش بنیادین فیلم داشته از میان صحبتهای اساتید و پژوهشگران صاحبنظر در حوزه تاریخ انتخاب شده و این گفتهها با تدوین درست، ذرهای از اصل موضوع منحرف نمیشوند. این سه عامل مهمترین دلایل حفظ انسجام اثر هستند.
در طول اثر، ابتدا به دلایل شکلگیری نهضت مشروطه اشاره میشود، سپس اهمیت کرمانشاه از نظر جغرافیایی بررسی میشود. شهری که در آن زمان به لحاظ ژئوپلیتیکی اهمیتی کمتر از بوشهر که واسط دریایی ایران بوده نداشته و واسط زمینی میان ایران با عثمانی و عراق بود. به دلایل کم انگاشته شدن نقش کرمانشاه در انقلاب مشروطه و چرایی غیبت نام این شهر در بسیاری از منابع اشاره میشود و با بررسی بافت فرهنگی و طبقاتی کرمانشاه که در آن روزگار بافتی پیشاشهری داشته به این پرسش پاسخ داده میشود.
در یکسوم پایانی، از یارمحمدخان صحبت به میان میآید. سردار دلیری که علیرغم تاثیر پررنگ او در پیروزی و تداوم نهضت مشروطه، آوازه دیگر قهرمانهای این عرصه چون ستارخان یا باقرخان را ندارد. او نقشی انکارنشدنی داشت تا جایی که چندین بار ستارخان را از مرگ نجات داد و در چند مقطع، زمانی که در شهرهای دیگر نیاز به کمک بود، او بیدرنگ به یاری آنها میرفت.
از این روی، او تنها متعلق به مردم کرمانشاه نیست بلکه یک قهرمان ملی است. اما افسوس که امروز پیکر این بزرگمرد راه آزادی در آرامگاهی محقر و موقعیتی زننده آرمیده که دون شان اوست. در مکانی شبیه به یک انبار متروکه که حتا بازدید عموم هم از آن آزاد نیست.
مهرگان پس از بررسی نقش این سردار بزرگ، در نمایش آرامگاه او در فضایی غمزده از موسیقی «نینوا» اثر استاد حسین علیزاده استفاده کرده که بغضی گرهخورده در گلو را با خود به همراه دارد. با پایان یافتن این فیلم چنین گزارههایی ذهن هر بیننده را درگیر میکند: کاش تاریخ را جدی بگیریم، کاش قهرمانان و دستاوردهایشان را ارج نهیم! کاش...
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: اعتراض کارگردان مستند استاد شجریان به حذف از جشنواره «سینماحقیقت»/ شما میروید و ما میمانیم رونمایی از مستند "سرپتیها" / من فیلمسازم، نه مورخ سریال سقوط ؛ واقعا تا این حد بزن در رو بودن نوبر است ...منبع: عصر ایران
کلیدواژه: سرپتی ها کیوان مهرگان سرپتی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۶۸۸۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلبریتی تراز یعنی پهلوان رزاز
فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای را با نامداران و قهرمانانش باید شناخت و شناساند. یکی از برترین پهلوانان این حوزه که تاریخ به خود دیده «سیدحسن رزاز» است. در این گزارش کمی به شخصیت و مرام او میپردازیم.
نامی که ما را به کاوش وا داشت
اردیبهشت ۱۴۰۱، وقتی برترینهای یکصد سال ورزش ایران در جشنوارهای با همین نام معرفی و تقدیر شدند، شاید بسیاری از ما که اطلاعات چندانی از ورزشهای باستانی و پهلوانان آن نداریم، انتظار داشتیم نام «غلامرضا تختی» را بهعنوان «برترین پهلوان قرن» ببینیم.
اما «سیدحسن رزاز» این جایگاه را از آن خود کرده بود. کسی که «جهانپهلوان تختی» دربارهاش گفته بود «من هرچه دارم از آقا سیدحسن رزاز دارم.» این مرد کیست که جهانپهلوان شهیر ما خود را وامدار او میداند؟
نام و نشانش را که پرسوجو کنید، از زورخانهایها و باستانیکاران سرشناس تقریباً کسی نیست که او را یک اسطورهٔ اخلاقی و «جهانپهلوان» نداند.
اما گویی غبار زمان آنچنان بر چهرهٔ این شخصیت مهم مردمی نشسته که رهبر انقلاب هم به شناخت و معرفی او توصیه کردهاند «سیدحسن رزاز و... که پهلوانهای جوان ما حتماً شرح حال اینها را در کتابها و مجلات خواندهاند، اینها چهرههای معروف ورزش باستانی هستند که در طول تاریخ گذشته حضور داشتند. ببینید و معلوم کنید که اینها که بودند و چهکار کردند. اینها مردان متدینی بودند.»
پهلوان قهرمان، روحانی مردمی، مبارز سیاسی
«سیدحسن شجاعت» که به خاطر شغل پدرش (برنجفروشی) به «رزاز» معروف است، سال ۱۲۵۷ در تهران به دنیا آمد. او بخشی از دوران قاجار و پهلوی را دید و نهایتاً در سال ۱۳۲۰ مسموم شد و با مرگی مشکوک چشم از دنیا رفت. او نه فقط پهلوان و کشتیگیری ماهر، بلکه قهرمان دلها و مصلح محله، و خانهاش خانهٔ امید مردم بوده است.
«اردشیر آلعوض» تاریخپژوه و محقق فرهنگ عامه میگوید «او در جوانی برای ادامهٔ تحصیل به حوزهٔ علمیهٔ نجف میرود و بعد از کسب علم در محضر بزرگان حوزه و با پیشنهاد آخوند خراسانی به تهران مهاجرت میکند. نظر آخوند خراسانی این بود که مقبولیت سیدحسن رزاز بین مردم بهکار مشروطهخواهان میآید... او در جریان سفر به تهران حامل پیام مهمی برای مشروطهخواهان بوده و از آنجا که آخوند خراسانی مدافع انقلاب مشروطه بود احتمالاً در تأیید فعالیت مشروطهخواهان در تهران نامهای نوشته بوده که باید به دست آنها میرسید.»
پس میتوان علاوه بر پهلوان و روحانی، مبارز سیاسی را هم بر ویژگیهای سیدحسن رزاز افزود.
پهلوان ایرانی که نامش جهانی شد
«علی جعفرنژاد» یک جهانگرد ایرانی و کسی است که سال ۱۳۹۵ خانهٔ پهلوان رزاز در محلهٔ عودلاجان را خریده و با کمک مهندسان سازمان میراث فرهنگی آن را مرمت کرده است. او وقتی متوجه میشود خانهای که خریده متعلق به «سیدحسن رزاز» بوده، شروع به تحقیق دربارهٔ او میکند. در جریان مطالعه متوجه میشود پهلوان شهرت جهانی داشته است.
این شهرت به ماجرای مبارزهٔ او با یک کشتیگیر هندی به نام «کاهوتا» برمیگردد که در جهان بیرقیب بوده است. وقتی وارد ایران میشود و رسماً حریف میطلبد، سیدحسن رزاز برای مبارزه معرفی میشود. سیدحسن، کاهوتا را خاک میکند، ولی او نمیپذیرد تا اینکه سیدحسن دوباره او را شکست میدهد.
با این شکست، کشتیگیر هندی تمام مدالهایی را که در رقابت با پهلوانهای سرشناس جهان گرفته بود به سیدحسن رزاز تقدیم میکند و میگوید «از امروز تو جهانپهلوان هستی.»، اما سیدحسن قبول نمیکند. این خبر در دنیا میپیچد و هنوز در روسیه، هند، عراق، آلمان، سوئد، عربستان و... سیدحسن رزاز را بهعنوان پیشکسوت کشتی میشناسند.
پهلوان رزاز در مسابقات خارجی بسیاری شرکت داشته و معمولاً جوایز و درآمدهای حاصل از حضور در این مسابقات را در امور خیریه صرف میکرده است. آلعوض با بیان این نکته میگوید «در جریان انقلاب مشروطه، پهلوان رزاز به دلیل همصدایی با مردم، حدود ۴ ماه دستگیر و در باغشاه حبس و مجازات شد. هرچند به دلیل منش پهلوانی و شجاعت و نیکوکاریاش آنقدر میان مردم محبوب شده بود که محمدعلیشاه به دلیل اعتراضات و فشار افکار عمومی مجبور شد این پهلوان نامی را از زندان آزاد کند.»
یکی از فیلمهای برگزیدهٔ جشنوارهٔ عمار ۱۴۰۲ مستندی دربارهٔ پهلوان رزاز با نام «آخرین زنگی زمانه» است. «سیدجمال عودسیمین» تهیهکنندهٔ این مستند که از طریق یک کتاب با سیدحسن رزاز آشنا شده میگوید «وقتی آن کتاب را خواندیم، با این نکته مواجه شدیم که چقدر سلبریتیهای جامعهٔ ایرانی در گذشته متفاوت از امروز بودهاند. این سوژه برایمان مسأله شد که چقدر افرادی که آن زمانها به شهرت میرسیدند و معروف میشدند، با چهرههای امروز متفاوت بودهاند. سیدحسن رزاز در واقع سلبریتی زمان خود بود.»
مرگ مشکوک یک قهرمان مردمی
«مهرداد خاکی» کارگردان این مستند دربارهٔ وفات این قهرمان پهلوان میگوید «اصل ماجرای مرگ سیدحسن هنوز هم مبهم است و معلوم نیست به دست چه کسی به قتل رسیده. اما اینکه او به واسطهٔ سم، مسموم شده واقعیت دارد. عدهای میگویند رضاشاه او را به قتل رسانده و عدهای دیگر برخی جریانات سیاسی آن روز را به این ماجرا مربوط میدانند. فارغ از اینکه عامل این کار چه کسی بوده، ما شاهد فروریختن یک کوه بودیم.»
خانهٔ زیبای این پهلوان نامدار در محلهٔ عودلاجان اکنون به یک هاستل برای گردشگران خارجی تبدیل شده و گردشگران ایرانی هم میتوانند از آن دیدن کنند.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی